جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه استخوان بندی: (تعداد کل: 1)
استخوان بندی
[اُ تُ خوا / خا بَ] (اِ مرکب)(1) مجموع استخوانهای یک تن. مجموع استخوانهای برهم نهادهء حیوان. || (حامص مرکب) اِنشاز. || بند و بست اعضاء. (آنندراج). || کنایه از درست کردن انگاره و بستن ترکیب الفاظ و عبارات. (آنندراج) :
بی قناعت نتوان شد ز سعادتمندان
استخوان بندی دولت بهما پیوسته...
بی قناعت نتوان شد ز سعادتمندان
استخوان بندی دولت بهما پیوسته...
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.